خانه / خبر و گزارش / انقلاب اسلامی و تورکمنصحرا!

انقلاب اسلامی و تورکمنصحرا!

سیاست چپاول و غارت تمامی مایملک تورکمنها به همراه نقض خشن حقوق ملی آنها در تمامی زمینه‌ها، تورکمنصحرا را که زمانی یکی از مناطق نسبتاً رشد یافته با کشاورزی مکانیزه در ایران محسوب می گردید به “مقام چهارم در رتبه ‌بندی میزان فقر ما بین ۳۱ استان کشور” تنزل داده است. بنا به اعتراف ناخواسته “سنگدوینی” نماینده رژیم در مجلس اسلامی از استان گلستان، “۴۸ درصد از مردم این استان فاقد بیمه تامین اجتماعی” هستند و ۳۷.۲ درصد از مردم در سه دهک پایین درآمد” بوده و “سرانه درآمد در آن نصف میانگین کشوری” است. شدت فقردرتورکمنصحرا امروزه به جایی رسیده است که باز بنا به اذعان این نماینده رژیم در مجلس اسلامی در آن”۱۵۱ هزار نفر تحت پوشش کمیته امداد و ۳۰۷ هزار خانوار یعنی ۵۲ درصد زیر خط فقر” بسر می‌برند. با این حال رژیم اسلامی باز برای تشدید فقر وعقب ماندگی تورکمنصحرا، از کل بودجه “صندوق توسعه ملی که بالغ بر” ۲۲.۴ میلیارد دلار می‌گردد” تنها “۵ میلیون دلار” به آن اختصاص داده است!

 

روی سخن ما در این مقاله عمدتاً با نسلی است که خود نه‌ تنها شاهد چگونگی استقرار تبهکار ترین حکومت در تاریخ معاصر ایران در سرزمین تورکمن نبوده‌اند، بلکه دائماً تحت شستشوی مغزی دکانداران دینی و تراوشات ذهنی جعلیات تاریخ نویسان جاعل آن هستند. این جعلیات در مورد جنبش ملی- دموکراتیک تورکمن ها حتی به کتاب های درسی این نسل نیز (مثلاً، کتاب درسی تاریخ معاصر ایران سال سوم متوسطه) راه یافته است! اما،عطش دانستن حقیقت یویژه در دوره رشد بیسابقه تکنولوژی مدرن ارتباطی در این نسل خود گویای دور زدن قرائت حکومتی از تاریخ تسلط رژیم اسلامی بر تورکمنصحرا توسط این نسل و بیانی از شکست پروپاگاندای رژیم تقیه وفریب است. این مقاله تحقیقی کوتاه از کارنامه سرتاسر سیاه جمهوری اسلامی در تورکمنصحرا نیز بنابه درخواست تعدادی از این جوانان از کانون فرهنگی-سیاسی نگاشته میشود تا برای هم نسلان انها پرتوی بر تاریکترین زوایای تاریخ حکومت دینی در تورکمنصحرا بیافکند!

تورکمن ها قبل از انقلاب از یکسو، به دلیل عدم اعتقاد به امامت و قیمومیت جانشینان خود خوانده آنها در مغایرت با شیعه اثنی عشری و از سوی دیگر با قرار گرفتن جوانان عدالت خواه، سکولار با بینش چپ و ملی گرایانه در رأس جنبش ضد خودکامگی سلطنتی، درجنبش سراسری به رهبری روحانیت ارتجاعی شیعه ادغام نشده و مستقل از آنها به مبارزه عمومی پیوستند. با فرو غلتیدن کشور در ورطه تباهی اسلام سیاسی، حاکمیت تمامیت خواه برآمده از آن در بیگانگی و ضدیت کامل با خواست های هویت طلبانه ملت تورکمن از انقلاب، کمر به خفه ساختن صدای تورکمن ها بست. در راستای این سیاست که ادامه و مکمل سیاست ضد ملی سلسله پهلوی بود، مبارزین و روشنفکران و معتمدین تورکمن را با انحصار طلبی مطلق در اداره هیچیک از ارگانهای قدرت و اداری منطقه شرکت نداد. بدنبال این محرومیت ملی نیز خیلی زودتر از آنچه حدس زده میشد، رژیم نوپای اسلامی چهره شوونیستی خود را آشکار ساخته و خیز راسیستی خود جهت محو تمامی مظاهر ملی و فرهنگی تورکمن ها و به سیاق باستان پرستان فارس، جهت پاکسازی ایران از “هرعنصر بیگانه” را آغاز نمود!

در تعقیب این سیاست بود که در حالیکه هنوز حتی تمامی قدرت به تصرف رژیم جدید در نیامده و آزادی بیان و احزاب و سازمانهای سیاسی هنوز به مسلخ گاه نابودی کامل کشانیده نشده و حداقل یکماه نیز از انقلاب نگذشته بود، یورش خود به نمادهای ملی تورکمن ها را آغاز کرد. در هفدهم اسفند ماه سال ۵۷ بود که اوباشان مسلح و غیر بومی حکومت ملایان شیعه که تمامی قدرت در شهر “بندر شاه” با تغییر نام آن به “بندر امام” به آنها واگذار شده بود، جهت تغییر اجباری لباس ملی و سنتی زنان تورکمن با چادر و چاقچور سیاه، این سمبل حقارت و بردگی خود به دختران محصل تورکمن در دبیرستان سوم اسفند شهر یورش آوردند. لذا، با مقاومت گسترده مردم شهر و روستاهای اطراف که با دستهای خالی به مقابله برخاسته بودند مواجه گردیده و بعد از زخمی کردن ۱۹ نفر با شلیک مستقیم، با خفت و خواری مجبور به خروج از شهرووانهادن قدرت در این شهر به خود تورکمنها گردیدند!
بدین ترتیب پیشروان تورکمن نه تنها توانستند تمامی مراکز قدرت نظامی و انتظامی شهر را به کنترل خود در بیاورند بلکه با تشکیل شورایی، اداره تمامی امور شهر را نیز به دست گرفتند. آنها طی برگزاری تجمعی بزرگ با حضور هزاران نفر از مردم شهر و روستاهای تابعه به شیوه‌ای دموکراتیک از میان پیشنهادهای مختلف برای تغییر نام شهر، نام “بندر تورکمن” را برگزیده و آن را جایگزین نام منسوب به رهبر جمهوری اسلامی کردند. بعد از ثبت رسمی این نام توسط شورای شهر که خود نیز در آن تجمع بزرگ انتخاب شده بود، نوبت به تغییر نام خیابانهای شهر و مراکز آموزشی از نامهای منسوب به شاه و شیخ با هویت تورکمنی و بالاخره به تغییر نام “پهلویدژ” به آق قالا رسید!

بنابراین حفظ لباس ملی زیبای زنان تورکمن تا به امروز و تغییر نام شهرها و روستاها نه نتیجه اغماض و یا هدیه رژیم اسلامی، بلکه محصول مبارزه خونین خود تورکمنها جهت حفظ و تحمیل آن به حاکمیت نورسیده اسلامی است! بدنبال این واقعه انواع و اقسام تضییقات، تهدیدات و توطئه‌های رژیم برای به تسلیم واداشتن و یا سرکوبی نهایی تورکمنها آغاز گردید. منجمله در اوایل انقلاب لیستی از اعضا و همکاران ساواک به دادگاههای تمامی شهرها و از آن میان به شهر بندرتورکمن جهت فراخواندن آنها به محاکمه ارسال شده بود. اما شبانه این لیست از محل دادگاه شهر بندرتورکمن ربوده شده تا این افراد از محاکمه و یا حداقل از افشای نامشان مصون بمانند تا آنها را در خدمت رژیم جدید مجدداً علیه تورکمن ها بکار بگیرند. مطابق این سیاست هیچیک از اعضای ساواک در تورکمنصحرا نه به محاکمه کشیده شده‌اند و نه اسامی آنها منتشر گردیده است!

بالاخره رژیم توانست بدنبال دو جنگ خونین تمام عیارعلیه ملت تورکمن و با ترور و آدم ‌ربایی رهبران آن و اعدام شریفترین فرزندان و قتل عام افراد غیر مسلح از نوزاد شش ماهه (بایرام بی بی ملتی و نوزاد شش ماهه او) تا پیرمرد ۷۴ ساله (نظام الدین حاجی) و با برقراری حکومت نظامی اعلام نشده با اعزام شریرترین اعضای سپاه از سرتاسر کشور به تورکمنصحرا، جنبش ملی- دموکراتیک تورکمنها را به خاک و خون بکشد! موفقیتی که رژیم نوپا و جاهل و مأموران امنیتی بی تجربه آن با تنها هنر آدمکشی خود نمی ‌توانستند بدون همکاری و هدایت جاسوسان بریتانیا در تورکمنصحرا به سهولت به آن دست یابند که اسناد منتشر شده از آرشیو سلطنتی انگلیس از آندوره، به آن گواهی می‌دهد!

با ورود سپاهیان جهل و جنایت خمینی به منطقه، آنها حذف هرگونه مظاهر مدرنیته و نمادهای فرهنگی تورکمنها را در سرلوحه فعالیت های تخریبی خود قرار دادند. تمامی گروه های سیاسی که در دوره حاکمیت دوگانه کانون و ستاد در منطقه آزادانه فعالیت می‌کردند، قلع وقمع و بسیاری از فعالین آنها در سیاهچاله های رژیم به بند کشیده شدند و یا به جوخه‌های اعدام سپرده شدند. بازداشت و حتی اعدام بهاییان که سالها در میان تورکمنها زندگی مسالمت آمیزی با آنها داشتند و ممنوعیت شدید آوازخوانی باخشیهای تورکمن و شکستن دوتارها و کمانچه ها و بازداشت و حتی شلاق زدن بزرگترین بخشی تورکمن ها چون “استاد دوردی طوریک” در فلکه مرکزی شهر گرگان را تورکمنها در آن دوره شاهد بوده‌اند. برگزاری مراسم گردهمایی سالانه به سر مزار ماغتیم قولی، ممنوع و در صورت تن ندادن مردم به آن ضمن ضرب و جرح شرکت کنندگان در مراسم، دیگهای در حال پخت نذری بر سر مزار وی را بارها با لگد واژگون کردند!

لذا، هنرمندان تورکمن و بویژه بخشی ها هیچگاه تن به این ممنوعیت ها نداده و به طور آشکار و پنهان هرچند در جمع‌های محدود به هنرنمای پرداخته و برای زنده نگه داشتن موسیقی سنتی ملت خود مقاومت می‌کردند. زیرا، در این راه مورد حمایت مردم خود قرار داشتند تا جاییکه در یک مراسم عروسی در شهر بندرتورکمن زنده یاد “الیاس نازقلیچی” به خاطر ممانعت از بازداشت باخشیهای آن مراسم با شلیک مستقیم یک سپاهی جانی به قتل رسید!
به دنبال جنگ ایران و عراق که بنا به تحریک خمینی جهت صدور انقلاب نکبت خود آغاز شده بود بغیر از کشته شدن بسیاری از جوانان تورکمن، تعدادی از پیشروان سیاسی آن نیز که به این مسلخ گاه اعزام شده بودند، توسط عوامل خود رژیم ناجوانمردانه در جبهه‌های جنگ به قتل رسیدند. با پایان خفت بار این جنگ بی‌معنا نیز، بنیاد های جدید التاسیس اقتصادی پاسداران برای گرفتن سهم خود از غارت تورکمنصحرا وارد منطقه شده و به خیل غارتگران حکومتی پیوستند و با امنیتی تر ساختن منطقه و انسداد کامل سیاسی، ممنوعیت هرگونه تشکل مدنی و فرهنگی را به اوج خود رسانیدند.
با اعلام استقلال جمهوری تورکمنستان در پنجم آبان ماه سال ۱۳۷۰( ۲۷ اکتبر ۱۹۹۱) وبا پدید آمدن دولتی مستقل و عضویت برابر حقوق آن با دیگر کشورهای جهان در سازمان ملل متحد، ج.ا نیز مجبور به پذیرش و به رسمیت شناختن آن با ملتی با هویت تورکمنی در همسایگی ایران و ایجاد رابطه رسمی با آن گردید. رژیم اسلامی در مواجهه با این وضعیت جدید سیاست دولتی ساختن تمام مراسمات فرهنگی و منجمله مراسم سالانه ممنوع شدۀ ماغتیم قلی پراغی و پذیرش مهمانانی رسمی از ج.ت در این مراسمات و ساختن مقبره و نصب تندیس این اندیشمند بزرگ ملت تورکمن در قسمت ایرانی سرزمین تورکمن را برخلاف میل خود در پیش گرفت.

استقلال جمهوری تورکمنستان بنوبه خود روح تازه ‌ای ازملی‌گرایی و غرور ملی و رویکرد هرچه بیشتر به هویت و فرهنگ ملی را در میان تورکمنهای تورکمنصحرا برانگیخت. این انگیزش ملی تا زمانیکه حکومت این جمهوری در لاک قومگرایی خود فرو نرفته و سیاستی محافظه ‌کارانه در قبال رژیم اسلامی ایران با کنار گذاشتن وظیفه ملی خود در قبال تورکمن های بیرون ازمرزهای تورکمنستان اتخاذ نکرده و استبداد مبتنی بر خودکامگی فردی را بنیان نگذاشته بود، ادامه یافت.

لیکن ج.ا حتی با پذیرش اجباری و صوری بخشی از آداب و سنن ملی و فولکلور و موسیقی سنتی تورکمنها و کانالیزه کردن آنها به مجرای دولتی، ذره ایی از بی حقوقی مطلق و تبعیض ملی نسبت به تورکمنها و از نگرش مستعمراتی خود نسبت به تورکمنصحرا نکاست! سران رژیم، سپاه و بنیاد های رنگارنگ ان و در راس آنها بنیاد علوی وستاد اجرایی امام و انگل زاده های آنها با حرص و ولعی شهوانی به غارت آب و خاک تورکمنصحرا شدت بخشیدند. هرچیز غارت کردنی از مراتع و دشت ، جنگل و بیابان، از رودخانه ها و دریا که به عنوان منابع عمومی، دارای سند مالکیت خصوصی نیستند، تماماً در تورکمنصحرا به نام بنیاد علوی ولی مطلقه ثبت شده است. تمامی اراضی بنیاد پهلوی و درباریان و مقامات بلند پایه ارتش و ساواک و دادگستری و غاصبان غیربومی دوران پهلوی نه تنها به زمین باختگان تورکمن باز گردانیده شد بلکه به تملک “ستاد اجرایی فرمان امام” ولی مطلقه در آمد ووی بنا به اراده خود آنها را به بنیاد های دیگر و یا به افراد خاصه خود ارزانی داشته است!

در ازای این غارت بی سابقه، نه ولی مطلقه و نه دولت های منسوب به وی ونه بنیاد ها و ارگان های چپاولگران ان، حتی برای حفظ ظاهر نیز حداقل یک آجر روی آجر در تورکمنصحرا ننهاده ‌اند. شهرهایی چون گنبدکاووس و بندرترکمن با جاذبه اشتغال، اگر زمانی مأمن هزاران انسان جویای کار از استان های همجوار و دوردست ایران بوده اند، امروزه این خود تورکمن ها هستند که در جستجوی کار به دورترین نقاط کشورو حتی بخارج از ایران روی آورده اند. زیرا تمامی زیرساخت‌های تولیدی و مراکز اشتغال در تورکمنصحرا توسط حکومت ملایان از بین برده شده اند. مثلاً بزرگترین کارخانه واگن سازی در شمالی‌ترین نقطه کشور، یعنی در بندرتورکمن و کارخانه تولید و بسته بندی خاویار در شبه جزیره مال آشار (مال عاشور) و یا کارخانه نئوپان محمدی در گنبد و پنبه پاک کنی ها و روغن کشی ها در آن و کارخانه های آرد و یا مجموعه صنعتی شمالی و کارخانه‌های جین و غیره در بندرتورکمن نابود وزیر بناهای آنها به عنوان زمین مسکونی بفروش رفته اند.

مطابق سیاست تبعیض ملی و عقب نگه داشته شدن مناطق ملی در ایران، تجهیزات اکثر کارخانه‌های مصادره شده یکجا به مناطق فارس نشین انتقال و در شهرهای خارج از تورکمنصحرا مونتاژ شده اند. نمونه آن مجموعه صنعتی روغن کشی شمالی در شهر بندرتورکمن بود که بعد از انتقال تمامی دستگاه های تولیدی آن به شهر کردکوی تحت عنوان جدید “روغن آلیا” وارد عرضه تولید شده است!

در عرصه کشاورزی و دامپروری، اگر زمانی تورکمنصحرا دومین تولید کننده گندم و پنبه در ایران بوده و نیمی از دام کشتارگاه تهران را تامین می‌کرد، با نابودی کشاورزی وبا غصب وسیع ‌ترین اراضی و مراتع آن با با قطع آب آن با احداث ۱۸ سد در بالادست سه رودخانه مشرف به دریای خزر و نابودی تالاب ها و اکوسیستم منطقه، دیگر خود انرا محتاج اقلام کشاورزی و دامی کرده اند.

مخلص کلام، مجموعه فلاکتی که جمهوری اسلامی در سرزمین تورکمن به بار آورده، مصداق دقیق پیش بینی راهیانه ماغتیم قلی درنیمه دوم قرن هیجدهم مبنی بر “ایل-دن دولت گیدربولسا مللا بیلن توزان گلر ایله دولت گلر بولسا باخشی بیلن سؤزان گلر” (ترجمه به مضمون- اگر بنا باشد به ملتی تباهی روی بیاورد با ملا گرد بدبختی خواهد آمد و اگر به ملتی خوشبختی روی بیاورد با باخشی هلهله شادی خواهد آمد)!

سیاست چپاول و غارت تمامی مایملک تورکمنها به همراه نقض خشن حقوق ملی آنها در تمامی زمینه‌ها، تورکمنصحرا را که زمانی یکی از مناطق نسبتاً رشد یافته با کشاورزی مکانیزه در ایران محسوب می گردید به “مقام چهارم در رتبه ‌بندی میزان فقر ما بین ۳۱ استان کشور” تنزل داده است. بنا به اعتراف ناخواسته “سنگدوینی” نماینده رژیم در مجلس اسلامی از استان گلستان، “۴۸ درصد از مردم این استان فاقد بیمه تامین اجتماعی” هستند و ۳۷.۲ درصد از مردم در سه دهک پایین درآمد” بوده و “سرانه درآمد در آن نصف میانگین کشوری” است. شدت فقردرتورکمنصحرا امروزه به جایی رسیده است که باز بنا به اذعان این نماینده رژیم در مجلس اسلامی در آن”۱۵۱ هزار نفر تحت پوشش کمیته امداد و ۳۰۷ هزار خانوار یعنی ۵۲ درصد زیر خط فقر” بسر می‌برند. با این حال رژیم اسلامی باز برای تشدید فقر وعقب ماندگی تورکمنصحرا، از کل بودجه “صندوق توسعه ملی که بالغ بر” ۲۲.۴ میلیارد دلار می‌گردد” تنها “۵ میلیون دلار” به آن اختصاص داده است!

رژیم اسلامی با این وجود از کشانیدن ملتی تا لبه پرتگاه نیستی ملی قانع نشده و در برنامه و بودجه سال پیش رو برای گرفتن آخرین رمق تورکمن‌ها “سهم درآمد عمومی (بخوان مالیات) در سال ۱۴۰۱” برای گلستان را “۲۱۷۰ میلیارد تومان تعیین کرده است. در حالی که در این استان “۴۷ درصد مردم در روستاها” زندگی کرده و با بیکاری گسترده و یا به صورت کارگران فصلی و یا کم زمین و بی زمین هستند. این مالیات کمرشکن نه تنها برای آنها بلکه برای شهرنشینان با درآمد اندک و با تورم و گرانی لجام‌گسیخته در سال جاری خرد کننده خواهد بود!

اقداماتت تخریبی و غارتگرانه رژیم اسلامی در تورکمنصحرا تنها به مسایل اقتصادی و اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و بزیر فقر کشانیدن بخش بزرگی از جامعه محدود نشده و به تجزیه جغرافیای ملی و تاریخی ان نیز تسری داده است. حکومت دینی با تقسیمات نامربوط به وضعیت اتنیکی مناطق ملی، اگر در زمان ساسله پهلوی تورکمنصحرا مابین دو استان مازندران و خراسان تقسیم میگردید، انرا بین سه استان مازندران، گلستان و خراسان شمالی تقسیم و تجزیه کرده است. بدنبال این تجزیه از ۶۵ کیلومتر ساحل شمال شرقی جزیره مال آشار، تنها ۵ کیلومتر ان به حوزه قضایی بندر تورکمن و بقیه به حوزه استان مازندران ضمیمه گردید. بنا به ابتکار نماینده حکومت در مجلس اسلامی در دوره هشتم و نهم از غرب تورکمنصحرا، “محمد جواد نظری مهر” و برادر خانم وزیر امور خارجه وقت رژیم “منوچهر متکی” تمامی سواحل مشرف به دریای خزر از بندر گز تا مرز با جمهوری تورکمنستان را بنا به تصویب مجلس اسلامی به حوزه قضایی بندر گز الحاق و تورکمنها را از لحاظ حقوقی از مالکیت ملی و تاریخی خود بر سواحل خزری محروم کرده و بر کشتار صیادان تورکمن در این سواحل دو چندان افزودند!

مخلص کلام، جمهوری اسلامی در تورکمنصحرا فصلی تاریکتر از حکومت های سلطنتی بر تاریخ ان افزود و هرانچه که حاصل دسترنج نسلهای پیش از انقلاب اسلامی بوده مصادره و غارت و شریفترین و آگاهترین فرزندان تورکمن را یا بقتل رسانیده ویا به جوخه های اعدام سپرده و یا در سیاهچالهای خود به بند کشیده و یا راهی مهاجرتی اجباری به اقصی نقاط جهان کرده است. آینده و رویاهای نسلهای کنون را نیز نابود و سرزمینی را به فلاکت و فقر، ناامنی و اعتیاد کشانیده و چرخه اکوسیستم انرا با بحرانی غیر قابل جبران مواجه ساخته است! اینست گوشه ای از کارنامه و بیلان رژیم اسلامی در تورکمنصحرا که در ان تنها میتوان پلشتی و جنایت،فلاکت و فقر یافت و دیگر هیچ. تازمانیکه این رژیم از بیخ و بن برافکنده نشود تورکمنصحرا و ملت تورکمن نیز همانند دیگر مناطق و دیگر ملتهای ایران از این کابوس هولناک بیرون نخواهد امد و نسل جوان ان با آینده ایی تیره و تارتر مواجه خواهند بود.

کانون فرهنگی-سیاسی خلق تورکمن
۰۳.۱۱.۲۰۲۲

 

 



تلگرام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.