خانه / سیاسی / خیزش انقلابی در ایران و نسل امروز تورکمن

خیزش انقلابی در ایران و نسل امروز تورکمن

-گفتمان بین نسلی!

با آغاز ستم ملی بمعنای امروزی آن در ایران تا به امروز هیچ حکومتی نیز نتوانسته است گریبان خود را از حل مسئله ملی رها بسازد. همان گونه که نسل های گذشته تورکمن زمانی به رهبری عثمان آخوند و زمانی دیگر توسط غایب بهلکه ها و در سرآغاز حاکمیت نکبت اسلامی در ایران به رهبری توماجها جهت رهایی ملت خود از یوغ ستم و تبعیض ملی و دستیابی به دموکراسی و آزادی در سرزمین آبا اجدادی خود از نسلی به نسل دیگر مبارزه کرده و سر در راه رهایی ملت خود گذاشتند. اینک پرچم این مبارزه و وظیفه تعیین سرنوشت و آینده تورکمن و تورکمنصحرا به نسل امروز تورکمن رسیده است.

نسل ما که با آغاز خیزش مردم ایران علیه استبداد سلطنتی با سوابق و تجربیات گوناگون از فعالیت سیاسی در دوران سلطنت پای به میدان مبارزه گذاشته بود نسلی آرمان گرا و عدالت خواه و هویت طلب بود. این نسل هرچند که از بسیاری مراحل پرفراز و نشیب با بهترین آرزوها برای ملت خود عبور کرده و سر در راه آرمان های خود نهاده بود،اما راه طی شده ما در نزدیک به پنج دهه تنها شاهد موفقیت ها نبوده بلکه عاری از اشتباهات نیز نبوده است. ولی این نسل و بویژه بخش اساسی آنها که در کانون فرهنگی- سیاسی تورکمن متشکل هستند، شهامت انتقاد از خود و پذیرش خطای خود را نیز داشته وعلنا این اشتباهات را برای درس آموزی نسل امروز از ان، مدون و انتشار داده است. خود این اقدام یکی از بزرگترین تفاوت بین نسل ما و نسل ما قبل ما است. بدین معنا که برای ما از نسل گذشته هیچ چیز مکتوب از مبارزات افکار و اندیشه ها، سیاستها و مواضع آنها در قبال رویدادها و دولتهای وقت و یا تحلیلی جامعه شناختی از جامعه وقت تورکمن به ارث نرسیده بود. بنابراین ما مجبور بودیم از ساعت صفر شروع کرده حتی نام و مبارزات نسل گذشته خود را با کاوش های فراوان که نه خود آنها بلکه دیگران در مورد آنها نوشته بودند از زیر گرد و غبار فراموشی در بیاوریم و به صفحات تاریخ خود بیفزاییم.

مطمئنا بدون کسب استقلال تشکیلاتی، سیاسی و ایدئولوژیک از جریانات مسلط بر جنبش ملی- دموکراتیک تورکمن ها از حزب توده و بویژه از فداییان اکثریت، زنده و الگوسازی تاریخ مبارزاتی نسل گذشته ما نیز غیرممکن می بود.این اعلان استقلال تنها در ۸ سال بعد از انقلاب در ۲۰ ام اردیبهشت سال ۱۳۶۵ در حالی که هر دوی آن جریانات به اصطلاح سراسری حمایت و پشتیبانی همه جانبه شوروی را یدک می کشیدند صورت گرفت که در اصل نسل ما توانست استقلال خود را از دهان اژدها بیرون بکشد. این ایده ریشه در سال های اولیه بعد از انقلاب در میان جمع هرچند اندک در میان روشنفکران و مبارزین تورکمن، لیکن پنهان از جریان مسلط بر جنبش ملی تورکمنها مبنی بر اینکه نمایندگان یک ملت اگر خود به نیرویی خارج از منافع ملی و هویت ملت خود وابسته باشند هیچگاه نمیتوانند نماینده آن ملت بوده وهمیشه به عنوان بردگان داوطلب در خدمت نیرویی بیگانه با منافع ملی ملت خود باقی خواهند ماند، داشته است.

متاسفانه در میان ما نیز هر چند اندک، اما از این نوع بردگان فکری وجود داشتند و به قول مارکس “آزاد ساختن بردگانی که زنجیر های پای خود را می ستایند ممکن نیست” ما نیز نتوانستیم آنها را همراه با منافع ملی ملت خود بکنیم و مجبور به رها ساختن آنها در زنجیر اسارت فکری بیگانه گردیدیم.

با دستیابی به استقلال سیاسی و تشکیلاتی و با رهایی از چنبره ایدئولوژی و تئوری ها و نظریه های بیگانه با منافع ملی مان بود که نسل ما توانست اولین برنامه و اساسنامه جهت پیشبرد سازمان یافته و هدفمند مبارزه را برای اولین بار در تاریخ مبارزاتی تورکمن ها تدوین و اولین نشریه مستقل از “نشریه تورکمنستان” ایران تا “گنگش” و وبلاگ ها و سایت های مستقل خود را بدون اجازه قیمی براه بیاندازد. تولید فکری نسل ما در رسانه های کانون فرهنگی- سیاسی عبارت ازصدها مقاله سیاسی و تاریخی، ادبی و فرهنگی، اجتماعی و… و تدوین تئوریک بنیان های فکری جنبش ملی دموکراتیکه تورکمن ها و آنالیز و تحلیل ها از مسئله ارضی و صیادی و رابطه آنها با مسئله ملی تورکمن ها و وضعیت اجتماعی و اقتصادی منطقه و ده ها پلمیک سیاسی با نیرو های تمرکز گرای شوونیستی و مقالات افشاگرانه در مورد سیاستهای ضد ملی جمهوری اسلامی در تورکمنصحرا و دیگر نقاط ایران بوده است. با این تلاش ها بود که ما به آن خلأ تاریخی یعنی عدم انتقال تجارب در بین نسل ها به صورت مکتوب فائق آمدیم. بسیاری از نظریاتی که نسل ما به جنبش سراسری و به ویژه جنبش ملت تورکمن ارائه کرده است، نظریاتی بدیع و نو هستند که در جهت هویت سازی جنبش ما در آینده و خواست و مطالبه مرحله ای و استراتژیک نسل های آینده ما از حکومت ها و برای بنیان یک زندگی آزاد و فدرال، دموکراتیک و عدالت جویانه کمک خواهند نمود.

مخلص کلام هویت یابی نسل ما و تمامی دستاوردهای فکری و نظری و تشکیلاتی ما محصول تحقق ایده استقلال توسط کانون فرهنگی- سیاسی بوده است. اگر این ایده در آینده توسط نسل جوان امروز و فردا چون مردمک چشم پاس داشته نشود، جنبش ملی- دمکراتیک ملت ما نیز از دنباله روی و استحاله در ایدئولوژی های نا مربوط به منافع ملی ما مصون نخواهد ماند. اکنون ما با کوله باری از تجربه که ناشی از زندگی و فعالیت در رژیم سلطنتی و فقاهتی و مشاهدات عینی از زندگی درشوروی سابق و در جمهوری تورکمنستان از اروپا تا کانادا است با کسب توانایی نمایندگی منافع ملی ملت خود در تمامی مجامع حقوقی بین المللی به آستانه مرحله جدیدی از مبارزه با سلطه تبهکار ترین حکومت در تاریخ ایران گام نهاده ایم. گامی که به همراه نسل جدید و نسل قدیم از مبارزان تورکمن باید برداشته بشود. حرکت جمعی پدران و مادران یک ملت همگام با فرزندان خود نیز اوج عظمت و شکوه اراده واحد ملی ان ملت برای فتح قله های پیروزی است. امروز ما در این مبارزه جهت رسیدن به آرمانهای دیرینه نسل های گذشته حامی، پشتیبان و همراه شما هستیم و در درخشش مبارزات نسل جدید، ما نیز تصویر جوانی خود را می بینیم!

– چشم انداز توازن قوا در خیزش انقلابی!

مسلما این به قدرت خزیدگان و چنگ انداختگان به منابع عظیم از قدرت و ثروت هیچگاه براحتی به خواست میلیونها انسان در داخل و خارج مبنی بر سپردن مسالمت آمیز قدرت رضایت نداده و تا اخرین لحظه از ارتکاب هیچ گونه جنایت و پلشتی خودداری نخواهند ورزید. اما دیگر از یک سو مردم جان بر لب رسیده و به ستوه آمده از مظالم بی پایان حکومت دینی راهی بدون بازگشت تا سرنگونی کلیت این رژیم در پیش گرفته و جامعه در کنار نافرمانی های مدنی وارد فاز اعمال خشونت علیه قداره بندان آن جهت توقف خشونت حکومتی شده است!

از سوی دیگر انقلابات در کشورهایی که توسط سیستم استبدادی مبتنی بر خودکامگی فردی اداره می شوند قیام طبقات و اقشار اجتماعی محروم علیه طبقات اجتماعی ممتازی که مهار حکومت و جامعه را در دست داشته باشند نیست. بلکه قیام بر ضد فرمانروایی است که به غیر از میل و اراده خود پایبند به هیچ قانونی نبوده و خود او به علت انحصار مالکیت و قدرت سیاسی مطلق، استثمارگر و حکومت کننده اصلی است. در شرایط فراهم آمدن وضعیت انقلابی در این گونه کشورها عزم همه برای سرنگونی رأس قدرت به هر قیمت ممکن جزم شده و در عین ریزش نیروهای تحت فرمان وی و محدود شدن حلقه وفاداران او، هیچ طبقه ای برله انقلاب و له فرمانروا بر نمی خیزد. نمونه آن در ایران نیز انقلاب مشروطه و انقلاب بهمن ماه است که درآنها تمامی جریانات سیاسی، ایدئولوژی ها و تمامی ملت های تحت ستم جهت ساقط کردن یک نفر یعنی فرمانروای خودکامه متحد گردیدند. اکنون که دیرک رژیم خودکامه فردی یعنی ولی مطلقه ناتوان و رو به موت بوده و اکثر جامعه عزم خود را برای سرنگونی وی جزم کرده و نیروهای سرکوبگر آن فرسوده و روبه ریزش گذاشته اند، توان سرکوبی این رهبر فرسودگان نیز محدود و محدودتر میشود. روندی که نه تنها آغاز بلکه روزبه روز به اوج خود نیز نزدیکتر میشود.

 

قیام ملی و تورکمنها!

تورکمنها در ایران از معدود ملتی بودند که روشنفکران و مبارزین نسل قبل از انقلاب آن به ماهیت و ضدیت و بیگانگی اسلام سیاسی با خواست های ملی و هویت طلبانه ملت خود پی برده بودند.از این رو از همان ابتدا مبارزات ما علیه خودکامگی سلطنتی در صفی جداگانه و مستقل از مذهبیون هوادار خمینی پیش رفت. با تحقق انقلاب نیز جهت تداوم سازمان نیافته مبارزه و بر آوردن مستقلانه خواست های مردم از انقلاب کانون فرهنگی- سیاسی تنها در چهارمین روز ازتحقق انقلاب تأسیس و در پانزدهم اسفندماه سال ۵۷ نیز ستاد مرکزی شوراهای تورکمنصحرا بنیان گذاشته شد.

در اوج هیجان زدگی اکثریت جمعیت ایران و حتی بسیاری از سازمان ها و احزاب سیاسی با توهم فرا رسیدن “بهار آزادی” به ایران بدنبال انقلاب اسلامی با عدم آگاهی از ماهیت ضد بشری و ارتجاعی رژیم جدید در رفراندوم کذایی “جمهوری اسلامی آری یا نه” به آن رای مثبت دادند. لیکن این تورکمن ها بودند که به اساس و بنیان آن “نه” گفتند و بدنبال ان رفراندوم قانون اساسی سخیف آن را نیز تحریم کردند. امروزه این “نه” ملی بزرگ یکی از افتخارات ملی ما در مبارزه با اسلام سیاسی در ایران به شمار آمده در تاریخ ثبت شده است. با خوردن مهر ابطال بر پیشانی رژیم اسلامی از طرف تورکمن ها رژیم نوپای خمینی درصدد انتقام جویی از آنها برآمده و بعد از توطئه های بی شمارو دوبار لشکرکشی تمام عیار به تورکمنصحرا بالاخره توانست با آدم ربایی و ترور رهبران ملی ما آن را به اشغال خود درآورده و سایه سیاه حکومت نکبت خود را در بیش از چهار دهه بر تورکمنصحرا بگستراند.

 

 

اما امروز صدای دیگری از ایران برمیخیزد و بخش بزرگی از مردم و به ویژه جوانان که رژیم آنها را بسیاق خود در مدارس و مراکز دانشگاهی و با انحصار مطلق رسانه های گروهی و با تارو مار ساختن احزاب و گروه های سیاسی به زعم خود شستشوی مغزی داده بود به خیابان ها با مشت های گره کرده علیه آن آمده اند. زیرا، آنها نمیخواهند سرنوشتی مشابه دو نسل سوخته در چنگال رژیم اسلامی داشته باشند و میخواهند زندگی و آینده ی مصادره شده خود توسط یک رژیم قهقرایی و ارتجاعی را بازپس بگیرند. مسلما نسل جوان امروز تورکمن ها نیز بخشی از این خیزش هم نسل های خود بوده و نه تنها به حقارت زیستن در تحت تسلط حقیر ترین و مرتجع ترین موجودات در تاریخ ایران تن در نمیدهند بلکه خود را شایسته زیباترین زندگی و سرشار از امید به آینده با سرنگونی رژیم اسلامی به عنوان مقدم ترین مانع در مقابل هرگونه تحول اجتماعی مثبت می دانند.

خیزشی که با به میدان آمدن جوانان نسل سوم انقلاب که اکنون میرود طومار ننگین رژیم جهل و جنایت را در هم بپیچد، جنبشی است براندازانه و لاییک، دموکرات و آزادیخواه، هویت طلب و عدالت خواه، بدون فرمانده اما با فرماندهی غیرمتمرکز و بدون وجود شخصیتی کاریزماتیک است. زیرا دیگر قرار نیست که “یکی برود و یکی دیگر بیاید” بلکه سیستم کهنه مبتنی بر خودکامگی فردی باید برای همیشه از این خاک رخت بربندد و سیستم غیرمتمرکز و مدرن مبتنی بر حقوق بشر و حقوق ملل تشکیل دهنده دراین ته مانده امپراتوری درهم شکسته آسیایی باید جایگزین ان گردد. این نسل فراتر از تمامی ایدئولوژی ها و قالب های ذهنی و سنتی کهنه و ایستا، همه چیز و حتی هویت فردی و جمعی خود را از نو تعریف کرده و در پی برپایی جامعه نویی است که در آن برای همه ایدئولوژی ها و تفکرها و اندیشه ها، هر دین و مذهبی و بی دینی و با هر ملت و ملیتی جایگاهی باشد.

دلیل این ادعا نیز خیابانها و شعارهای این جنبش است. دیگر جای شعارهای آدم کشان اسلامی از “الله اکبر” تا “مهدی بیا…” .شعار زیبای “زن زندگی آزادی” و شعارهای که بن مایه آنها ریشه در لایتیسه و دمکراسی و آزادی خواهی و عدالت طلبی و مدرنیته دارد، گرفته است. تاکنون نسل های پیشین بین دو دیدگاه گذشته گرای سلطنتی با رویای “بازگشت به دوران عظمت باستانی” و دیگری با اتوپیای “بازگشت به صدر اسلام” که هر دو با عقب ماندگی از قافله تمدن جهانی که ایران را به اطرا قگاه طبیعی استبداد و حکومت های خودکامه فردی مبدل کرده بودند. زیرا باز تولید هر دو این دیدگاه ها چیزی نبود جز استبداد و دیکتاتوری. امروز این نسل با شعار “مرگ بر ستمگر چه شاه باشد چه رهبر” و با گذار ازهر دوی آنها راه سومی مبتنی بر ایجاد سیستمی پلورا لیستی و منطبق بر منشورحقوق بشر و دستیابی به نرم های زندگی مدرن امروزه بشریت را در پیش گرفته است.

لیکن این جنبش بی نظیر که ایران را وارد فاز انقلاب کرده است، اگر با حمایت گسترده دیگر اقشار و طبقات اجتماعی با اعتصابات گسترده، راهپیمایی ها و میتینگ ها و تحصن ها و با نافرمانی های گوناگون جهت فلج ساختن ساختار مالی و بانکی، ارتباطی و خدماتی و مهمتر از همه با اعتصابات نفتی به عنوان منبع اصلی غارت و تامین مالی نیروهای سرکوبگر رژیم روبرو نگردد، احتمال توقف و وقفه این جنبش با کشتارمبارزان و جوانان معترض توسط رژیم جنایتکار دور از تصور نیست. ما از احتمال وقفه این جنبش سخن می گوییم نه شکست ان زیرا، این روند انقلابی دیگر برگشت ناپذیر شده و دیگر نه حکومت گران می توانند بسیاق سابق حکومت کنند و نه حکومت شوندگان به شیوه گذشته فرمانبرداری و زندگی بکنند.

ما تورکمن ها و جنبش سراسری!

ادامه دارد!



تلگرام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.