خانه / بیانیه ها / خیزش انقلابی در ایران و نسل امروز تورکمن! قسمت دوم

خیزش انقلابی در ایران و نسل امروز تورکمن! قسمت دوم

ما تورکمن ها و جنبش سراسری!

نسل امروز تورکمن نیز همانند نسل های مبارز پیشین خود اکیدا از شعار “جدایی طلبی” باید دوری بجویند و کسانی را که علیرغم غیر منطقی و غیر ممکن بودن این امر آن را تبلیغ و ترویج می کنند، افشا و محکوم بکنند. زیرا این شعار تنها بکار ایجاد شکاف در خیزش انقلابی مردم ایران و ایزوله و در تقابل قرار دادن تورکمنصحرا با سایر مناطق ایران می آید.

در خیزش انقلابی و بدون بازگشت آغاز شده در ایران، مسلما سهم هر یک از ملت ها و اقوام تشکیل دهنده این واحد جغرافیایی از قدرت نیز به نسبت میزان مشارکت و نقش هر یک از آنها در این روند انقلابی در فردای پیروزی تعیین کننده خواهد بود. به مصداق ضرب المثلی تورکمنی که “آغلامدیگ چاغا امجک یوق” ما نیز در کشوری که سرزمین اقلیتهاست و هیچ ملتی در آن حائز اکثریت جمعیت نبوده و هیچ یک از آنها به تنهایی قادر به تغییر سیستم حکومتی در ایران نیستند بعنوان یک اقلیت ملی و بخشی از مردم کشور سهم شایسته خود را در برقراری سیستمی غیرمتمرکز و دمکراتیک که یک قرن از استبداد مرکزی و تبعیض ملی بیمارگونه در آن رنج میبریم با قدرت تمام باید ادا بکنیم. اما چگونه و با حداقل تلفات در برابر رژیمی جانی و تبهکار و تا بن دندان مسلح و با کدام خواست و با اتخاذ کدام تاکتیک ها و استراتژی و با ارائه کدام آلترناتیو برای ایران و تورکمنصحرا، آگاهانه و با دوری از احساسات و هیاهو با اراده واحد ملی نقش بایسته خود را در تغییر و تحولات آینده کشور ایفا نماییم؟
                                              *******************        
در ایران به علت تمرکز گرایی شدید در تمامی زمینه ها نبض سیاست و اقتصاد نیز در مرکز می تپد و مناطق پیرامونی تماما متاثر از مرکز هستند. بدون آنکه تاثیری بر قدرت و ثروت در آن به غیر از تامین مواد خام برای صنایع عمدتا مستقر در مرکز و نقشی به غیر از ایفای نقش مستعمرات داخلی برای حکومت مرکزی داشته باشند. بنابراین با توزیع ناعادلانه و تبعیض آمیز همه چیز و قرار گرفتن تمامی قدرت و ثروت و نیروی قهریه در دست حاکمان مرکز نشین و در راس آنها فرمانروای خودکامه و فرا قانونی، پایتخت در ایران دیرک خیمه کشور به شمار میرود. تاریخ مبارزاتی نسل های هویت طلب تورکمن به ما این درس را می دهد که تا زمانی که آنها این دیرک اصلی را دچار تلاطم و در آستانه فروریزی سیاسی و فروپاشی اقتصادی غیرقابل بازگشت ندیده اند به علت قلت جمعیت و وضعیت سوق الجیشی تورکمنصحرا به مبارزه مستقیم و رودرو با حاکمیت برنخاسته و به سازماندهی درونی خود و آگاهی بخشی به مردم پرداخته و برای نبرد نهایی تدارک دیده اند و به بمصداق ضرب المثل پر معنای ما “دونگوزی بادقا بادتاندا ….” در زمان مناسب علنا با خواست های هویت طلبانه ملی خود وارد مبارزه رو در رو با حاکمیتهای وقت شده اند!

با توجه به این تجارب تاریخی و به ویژه تجربه نه چندان دور نسل انقلاب ۵۷ اولا، به نسل جوان امروز که پرچم مبارزه ملی دیگر به آنها رسیده است، توصیه میشود که قبل از هر چیزی به سازماندهی و تشکل یابی خود بپردازند که بدون آن هیچ مبارزه ایی امکان پذیر نخواهد بود. سازماندهی ایکه بنا به تجربه ما و تجارب جهانی در مبارزه با رژیم های استبدادی در شرایط انسداد سیاسی به کار بستن فرمول “حداکثر کارایی و حداقل تشکل” در ان به عنوان کارا ترین شیوه است. بدین معنا که در این شکل از سازماندهی تشکل هرمی و عمودی و حتی افقی یا ارتباط هسته ها با یکدیگر و به ویژه به راس تشکیلات جایی ندارد. در این سیستم سازماندهی بدون چارت تشکیلاتی، مبارزین در سلول های کوچک با عضویت دو تا حداکثر چهار نفر متشکل شده و با شور و مشاوره خود تصمیم گیرندگان اصلی و مستقیم هستند که در راستای هدف اصلی جنبش ملی- دموکراتیک در چه عرصه ای باید در میان مردم روشنگری بکنند یا در چه عرصه هایی وارد فعالیتهای عملی اما غیر علنی گردند. از ویژگی خیزش انقلابی کنونی نیز نداشتن فرمانده اما داشتن فرماندهی دران است. این فرماندهان شبکه ها یی هستند که هر محله و منطقه شهری یا روستایی را حول هدف واحدی رهبری و هدایت می کنند. این شیوه فرماندهی گویای آن است که دیگر دوران رهبری از بالا به پایین و یا حول شخصیتی کاریزماتیک و ایدئولوژیک سپری شده است. از میان این فرماندهان است که در لحظه موعود جمع یا شورای رهبری شکل خواهد گرفت و آن سلول ها و یا هسته ها و حلقه های کوچک و ظاهرا پراکنده و بدون ارتباط با یکدیگر نیز به هم خواهند پیوست. زیرا ضرورت تغییر اجتماعی، وضعیت انقلابی ای را شکل میدهد که برای تحقق آن نیزرهبران خاص خود را میطلبد و یا آن را بوجود می آورد! این هسته ها و یا حلقه ها در تورکمنصحرا نیز باید سعی کنند که در عمل جزئی از این فرماندهی لیکن بدون ارتباط و بدون تماس مستقیم وعلنی با دیگرهسته ها باشند که این شیوه و متد نیز تاکنون سرکوبی تمام عیار جنبش را برای سرکوب گران ناممکن کرده است!
ثانیا، تمامی دولتهای مرکزی وقت در ایران همیشه سعی وافری در صدور بحران از مرکز به پیرامون تحت پوشش اوهامات خود آفریده چون “مبارزه با تجزیه طلبی” یا “مبارزه با ناامنی” وخزعبلاتی از این قبیل داشته اند. با این گونه دستاویز ها بود که حکومت های وقت در تاریخ معاصر ایران سه نسل از آگاه ترین و مبارز ترین فرزندان تورکمن را قلع و قمع و یا مجبور به خروج از کشور و یا وادار به سکوت مطلق درداخل کرده اند. مسلما ملتی که روشنفکران و مبارزین هویت طلب هر نسل آن بطور مداوم هراز چند دهه از نسلی به نسل دیگر توسط حکومتی تا حاکمیتی بلاانقطاع از بین برده میشود، در میان آن ملت نه انباشت تجربه ونه انتقال بین نسلی ان و نه ملی-گرایی جهت تعمیق ملت-بودگی بلکه تعمیق طایفه گرایی و قوم گرایی و نه اتحاد ملی صورت می پذیرد. به مصداق ضرب المثل تورکمنی “باشبولماسا، گووره لاش” چنین جامعه ای از لحاظ تکامل اجتماعی و ملی، جامعه ایست کلنگی!

نسل امروز تورکمن جهت غلبه بر این دور تسلسل تراژدیک تاریخی باید جنبش ملی_دمکراتیک ما را از چند عامل به دور نگه بدارد:
اول، رژیم با تحریک و خشونت عریان در مناطق ملی نسبت به مناطق مرکزی تلاش مذبوحانه ای جهت تغییر شیوه مدنی و مسالمت جویانه مبارزه این مناطق به مبارزه مسلحانه جهت هموار ساختن راه سرکوبی تمام عیار آنها و صدور بحران از مرکز به پیرامون را دارد. نمونه بارز آن در این خیزش انقلابی قتل عام مردم غیر مسلح و بی دفاع در بلوچستان و یا کشتار در کوردستان برای کشانیدن گروه ها و احزاب سیاسی آنها به تله اتخاذ مش مبارزه مسلحانه را دارد. لذا، نیروهای سیاسی کورد و بلوچ آگاه تر از آن بودند که در این دام گرفتار آیند!

بنابراین روی آوردن به نبرد مسلحانه بازی در میدان رژیم و یاری ناآگاهانه و ناخواسته به اجرایی شدن سیاست مذبوحانه رژیم خدعه و فریب اسلامی است. اصولا انسان عاقل و آگاه قبل از اینکه سلاح به دست بگیرد به این امر می اندیشد که آن را چگونه بر زمین خواهد گذاشت؟ با شکست و تلفات و ویرانی سنگین و یا با پیروزی؟ اگر ما تورکمن ها نیز از همین زاویه به این مسئله بنگریم مسلما به دلیل شرایط اقلیمی و سوق الجیشی و قلت جمعیت و عدم داشتن پشت جبهه ای جهت جنگ و گریزو تامین لجستیکی مبارزه مسلحانه و با وجود کلونی های زابل نشین فراوان رژیم در منطقه و تسلیح تاکنونی آنها توسط نیروهای امنیتی رژیم، چیزی بجز شکست وسرکوبی خونبار نصیب ما نخواهد گردید. پس کسانی که در این خیزش انقلابی در تورکمنصحرا مبادرت به ترغیب و تشویق مردم و به ویژه نسل جوان به آغاز جنگ مسلحانه در برابر نیروهای سرکوب رژیم میکنند، یا توسط “سربازان گمنام امام زمان” هدایت می شوند و یا در بهترین حالت بی بهره از منطق مبارزه با یک رژیم جنایت و جهل و فریب و ناآگاه به تفاوت بین شهامت و حماقت هستند.

دوم، نسل امروز تورکمن نیز همانند نسل های مبارز پیشین خود اکیدا از شعار “جدایی طلبی” باید دوری بجویند و کسانی را که علیرغم غیر منطقی و غیر ممکن بودن این امر آن را تبلیغ و ترویج می کنند، افشا و محکوم بکنند. زیرا این شعار تنها بکار ایجاد شکاف در خیزش انقلابی مردم ایران و ایزوله و در تقابل قرار دادن تورکمنصحرا با سایر مناطق ایران می آید.عناصری که علیرغم فراهم نمودن هیچ گونه زمینه داخلی، منطقه ای و جهانی جهت تحقق این شعار آن را مطرح میسازند، یا دوستان ناآگاه ملت ما و یا عوامل نفوذی نیروهای امنیتی رژیم در میان روشنفکران و مبارزین تورکمن جهت هموار ساختن جاده سرکوب جنبش ملی-دموکراتیک ما برای رژیمی هستند که بی تابانه مترصد چنین فرصتی است.

خنثی سازی بازوهای رژیم در منطقه!

از زمان تسلط خونین رژیم اسلامی بر تورکمن صحرا، این رژیم منطقه را به قرقگاه نامطلوب ترین عناصر امنیتی-نظامی خود از سایر مناطق ایران تبدیل کرده است. اما، رژیمی که در میان تورکمن ها فاقد پایگاه توده ای بوده با ناتوانی از جذب آنها به حیل مختلف به سوی خود، سعی درپر ساختن این خلاء با عناصری که در حاشیه جامعه تورکمن قرار داشته و جای پایی در میان مردم نداشتند و یا با ایجاد کلونی های زابلی نشین با کوچ سیستماتیک آنها از سیستان به تورکمن صحرا کرده است. این به اصطلاح پایگاه توده ای سرهم بندی شده رژیم که نقش بازو های داخلی آن را در تورکمن صحرا ایفا میکنند در خیزش انقلابی کنونی تنها یاری رسانان به بقای این رژیم و گریز موقتی از سرنوشت مختوم خود هستند، شامل چندین دسته می گردند:
اول گروه های سلفیستی می باشند که خود سر در آبشخور سلفیستهای تروریستی پاکستانی و تورکیه ای داشته و با حمایت های آشکار و پنهان نیروهای امنیتی رژیم در منطقه نضبح و گسترش قارچ گونه بر بستر مذهبی سازی افراطی و شهوانی جامعه توسط رژیم اسلامی برای جایگزینی مبارزه ملی و دموکراتیک با جنبش ناکجاآباد دینی تحت کنترل خود، یافته اند. امروز در شرایط اوج گیری خیزش انقلابی تورکمن ها این نیروهای جهنمی دست ساز رژیم میتوانند تحت پوشش “مبارزه با ظلم شیعی” برای اسلامیزه کردن جنبش ملی-دموکراتیک تورکمن ها با تهی ساختن آن از مضمون هویت طلبانه ملی و استحاله آن در جریان ضد ارزشهای مدرن و انسانی به کار گرفته شوند.درحالی که مسئله اصلی مردم ایران و به ویژه تورکمن ها نه مسئله شیعه و سنی بلکه خود دین با تمامی شاخه ها و شعبات و مذاهب آن است که زندگی عادی را در آغشتگی با سیاست و قدرت از مردم سلب کرده اند. مبارزه با این گروه های ماقبل تاریخ و تروریستی از نوع خود رژیم اسلامی حاکم از هم اکنون باید توسط هسته های مخفی به موازات مبارزه با سر ماردرمرکز و تمامی ارگان های آن در منطقه به پیش برده شود و در بین مردم و به ویژه جوانان و نوجوانان ماهیت و اهداف جهنمی طالبانی و داعشی آنها افشاء و از جامعه طرد و خنثی گردند. اگر هژمونی این آدم خواران اسلامی در شکل سنی مذهب آن بر جنبش ملی-دموکراتیک ما اعمال گردد، میتوانند جهانی را علیه ملت ما برانگیز اند و رژیم نیز با استفاده از مخالفت افکار عمومی جهانیان و ایرانیان با سلفیست های بنیادگرای اسلامی می تواند در سکوت کامل آنها، جنبش تورکمن ها را به خاک و خون بکشاند!

خود به مذهب شیعه پیوسته ولی آن را با “تقیه” پنهان می سازند، تحریم و بایکوت کنند.اعتبارو ابهت ظاهری و نادانسته آنها باید از طریق جوک و لطیفه سازی در مورد شخصیت واقعی انهاو با افشای فساد و زنبارگی این دسته از روحانیون، لوث و در جامعه منزوی و مطرود باید دسته دوم، آن بخش از روحانیون تورکمن هستند که جهت کانالیزه کردن هر خواست ملی تورکمن ها به مجرای حکومتی و به تسلیم محض واداشتن آنها در برابر تبهکارترین حکومت در تاریخ ایران تلاش ورزیده و میورزند. آنها تا به امروز بی وقفه با استفاده از رانت های حکومتی و تریبون دولتی بنام “تریبون نماز جمعه” و با باز تولید نسلی فناتیک و جاهل و بیکاره در حوزه های علمیه تحت کنترل حکومتی در منطقه و سوار بر اعتقادات مذهبی مؤمنین به استحمار و ترغیب مردم به بردگی حکومت دینی شیعه و تبعیت مطلق از ولی مطلقه که جایی در مذهب سنی ندارد مشغولند. این دکانداران دینی تورکمن که امروزه بزرگترین مانع در برابر هرگونه تلاش مبارزین تورکمن برای پیوستن مردم منطقه به خیزش انقلابی سراسری هستند، میتوانند در شرایط اوج گیری جنبش انقلابی در منطقه رفتاری مشابه با سلف اعظم خود “اننا قلیچ آخوند نقشبندی” در پیش بگیرند. وی نیز در هجدهم بهمن ماه سال ۵۸ با هدایت رئیس ساواک گنبد کاووس با بسیج عقب مانده ترین پیروان دینخوی خود از روستاهای اطراف این شهر به طرفداری از رژیم سلطنتی در حال سقوط، شهر را به آشوب کشانیده ولی چند روز دیگر با خمینی اعلام بیعت کرده بود! این هسته های مخفی از مبارزین و روشنفکران نسل جوان امروز هستند که از هم اینک مردم را تشویق و ترغیب کنند که تمامی نماز جمعه ها و مساجدی که امامان آنها توسط “ستاد برگزاری نماز جمعه” ولی مطلقه شیعیان از میان وفادارترین آخوندها به نظام حاکم و از میان آخوندهای که با تغییر مذهببشوند.

به عوامل مخرب فوق برای حال و آینده جنبش ملی دمکراتیک تورکمن ها به عنوان بازوهای محلی و بومی رژیم، گروه دیگری را نیز باید افزود. آنها دلالان سنتی مضحکه انتخاباتی رژیم در طول حیات نکبت بار رژیم دینی در منطقه هستند. آنها با تبلیغ توهم اصلاح سرشت غیرقابل اصلاح رژیم، تحت عناوین “ریش سفیدان و معتمدین تورکمن” بخشی از مردم را با فریب و با وعده های سرخرمن در هر دوره از این مضحکه به پای صندوق های رای گیری رژیم جهت استمرار و بقای عامل فلاکت مردم خود کشانیده اند. اخیرا نیزآنها در شرایط اوج گیری خیزش انقلابی مردم بیاری استبداد شتافته و ۲۶ تن از آنها بنا به اشاره ارگان های امنیتی رژیم، طی بیانیه یی جوانان تورکمن را به عدم مشارکت در این خیزش فرا خوانده اند! لیکن تکلیف این ستون پنجم رژیم نیز در تورکمن صحرا واین “معتمدین” نا معتمد و به قول تورکمن ها این “بوق ساقالها” با شعار مردم ایران که مستقیما متوجه این گونه عناصر در سراسر کشور مبنی بر”اصلاحات، رفراندم، رمز فریب مردم” است، برای همیشه روشن شده و دیگر مدتهاست که تاریخ مصرف این کاسه لیسان استبداد و خودکامگی فردی به همراه خود رژیم سپری شده است. بنابراین از طرق مختلف به این عناصرنیز باید توصیه گردد که تا به زیر آوار خیزش انقلابی مردم نرفته اند ازشارلاتا نیسم سیاسی دست کشیده و بیش از این سرنوشت خود و خانواده هایشان را به سرنوشت رژیم تبهکار در حال سرا سرازیری پر شتاب به گور تاریخ گره نزنند!

اما آن دسته از خائنین شناخته شده بیشرفی که بخدمت قاتلین و شکنجه گران شریف ترین فرزندان ملت تورکمن در نیروهای امنیتی و نظامی رژیم در منطقه درآمده و مدت هاست که بر پیشانی آن ها لقب “دونیک” یعنی مزدور و خائن حک شده است، باید مردم را به قطع رابطه کامل و بایکوت ان و خانواده هایشان ترغیب کرد. باید لیستی با ادله و سیاه از هم اکنون از این رذیلان پست برای محاکمه و مجازات آنها در یک دادگاه عادلانه در فردای پیروزی تهیه شود. اسامی و مشخصات و محل اقامت وکسب و کار ظاهری آنها باید در فضای مجازی منتشر بشود تا رسوای عام و خاص در داخل و خارج گردند و ننگ ابدی برای آن ها در حافظه تاریخی مردم برای همیشه ثبت گردد. خانه ها و محل کسب و کار آنها باید با علامت آتاناک (صلیب) به رنگ قرمز مشخص گردد تا کسی به آن مکانها پای نگذارد و ترس روانی که آنها طی دهه ها به مردم تحمیل کرده اند به خانه های خود آن ها انتقال یابد.
این خائنین به انسان و انسانیت، هویت و ملیتی از خود ندارند و در میان آنها شرور ترین و بدنام ترین و رذلترین عناصر از ملیت های مختلف از تورکمن و زابلی و بلوچ تا شاهرودی و سمنانی، آذری و فارس و کورد و غیره وجود دارند که همگی نه بعنوان جزئی از ملت یا اقوام خود بلکه به عنوان یک “امت” بی هویت در خدمت استبداد و تبهکاری رژیم حاکم هستند. لذا، اگر کسانی از میان آنها با انصراف علنی از همکاری با ارگانهای سرکوب رژیم تمایلی به تغییر و آغاز زندگی شرافتمندانه از خود نشان بدهند و بشرطی که جنایتی مرتکب نشده باشند، باید جامعه ترغیب و تشویق گردد تا آنها را با آغوش باز در میان خود بپذیرند تا به ریزش بدنه نیروهای سرکوب حاکمیت خودکامه شتاب داده بشود.

کانون فرهنگی-سیاسی خلق تورکمن
۲۰.۱۲.۲۰۲۲

ادامه دارد!

آلترناتیو و خواست ما برای ایران و تورکمن صحرا!



تلگرام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.